پیشگیری یا درمان؟
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
سلام دوست عزیز.خوشحال میشم آدرس وبلاگ من رو در وب خودت بذاری. بازهم به وب من سربزن.ممنونم





صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

همیشه دعا کنید

چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند

قلبی که خطا کارترین ها را ببخشد


ذهنی که بدی ها را فراموش کند


و روحی که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد.

[ شنبه 22 تير 1392برچسب:دعا,پاکی دل,خدا,بخشش,دعا کنید, ] [ 17:6 ] [ Mahtab ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد


از خدا پرسیدم : خدایا چطور میتوان بهتر زندگی کرد؟ 


خدا جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر
 
با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو
 
ایمانت را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز
  
شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باورهایت شک نکن
 
زندگی شگفت انگیز است ؛فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید
 
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ این است که مهم باشی !!حتی برای یک نفر
 
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم اینست که با تمام توان شروع به حرکت کنی
 
کوچک باش و عاشق...که عشق میداند آئین بزرگ کردنت را
 
 
بگذار عشق خاصییت تو باشد، نه رابطه ی خاص تو با کسی
 
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن
 
فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی ، یا دریایی بی کران
 
زلال که باشی ، آسمان در توست ...http://blogfa.com/images/smileys/24.gif

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

خدا را دیده ای آیا ؟

تو آیا دیده ای وقتی شبی تاریک

میان بودن و نابودن امید فردائی

هراسی می رباید خواب از چشمت

کسی ، خورشید و صبح و نور را

در باور روح تو ، می خواند

و هنگامی که ترسی گنگ می گوید ، رها گردیده ، تنهائی

و شب تاریکی اش را ، بر نگاه خسته می مالد

طلوع روشن نوری به پلکت ، آیه های صبح می خواند

کلام گرم محبوبی

کمی نزدیک تر از یک رگ گردن ،

به گوش ات  با نوای عشق می گوید:

غریب این زمین خاکی ام ، تنها نمی مانی

تو آیا دیده ای وقتی خطائی می کنی اما ،

ته قلبت پشیمانی

و می خواهی از آن راهی که رفتی ، باز برگردی

نمی دانی که در را بسته او یا نه ؟

یکی با اولین کوبه ، به در ،  آهسته می گوید :

بیا ، ای رفته ، صد بار آمده ، باز آ

که من در را نبستم ، منتظر بودم که برگردی

و هنگامیکه می فهمی ، دگر تنهای تنهائی

رفیقی ، همدمی ، یاری کنارت نیست

و می ترسی که راز بی کسی را ، با کسی گوئی

یکی بی آنکه حتی ، لب تو بگشائی

به آغوشی ، تو را گرم محبت می کند با عشق

به هنگامیکه ، دلبر های دنیائی

دلت را برده اما ، باز پس دادند

دل بشکسته ات را ، مهربانی می خرد با مهر

درون غار تنهائی  ، به لب غوغا  ، ولی  راز سخن با او  ، نمی دانی 

کسی چون نور می گوید ، بخوان  

و تو آهسته می گوئی ، که من خواندن نمی دانم

و او با مهر می گوید

بخوان ، آری بنام خالق انسان ، بخوان ما را

و تو با گریه های شوق ، می خوانی

تو آیا دیده ای

 وقتی که بعد از قهر و بد عهدی

به هنگامیکه بر سجاده اش با قامت شرمی

به یک قد قامت زیبا ، تو می آیی

به تکبیری ، تو را همچون عزیز بی گناهی ،راه خواهد داد

و می پوشاند او ، اسرار  عیبت را

و از یاد تو هم ، بد عهدی ات را ، پاک خواهد کرد

جواب آن سلام آخرت را ، بر تو خواهد داد

و با یک نقطه در سجده ، تو گویا باز هم ، در اول خطی

تو آیا دیده ای وقتی که چیزی آرزویت بوده ، آنرا جسته ای

 آنگاه می بینی ، بجز یک سایه  ، چیزی در درون دست هایت نیست

کسی آهسته می گوید

نگاهم کن ، حقیقت را رها کرده ، مجازی را تو میجوئئ ؟

تو سیمرغی درون آسمان گم کرده ،

اینک سایه اش را بر زمین خاک می پوئی ؟

اگر یابی ، بجز یک سایه ، چیز دیگری داری ؟

پس آنگه یک شعاع نور  ، چشمان تو را ، از خاک تا افلاک خواهد برد

تو آیا دیده ای ، وقتی هوای سینه ات ابر است و باریدن نمی داند

و دشت سینه ات ، می سوزد از بی آبی خوبی

تمام غنچه های مهر ، در جان تو خشکیده ست

به یادش ، قلب تو ، آرام می گیرد

و چشمان امیدت

گونه های چشم در راه تو را ،

با بارشی ، سیراب خواهد کرد

و گل های محبت ، در تمام پهنه جان تو می روید

تو ایا دیده ای وقتی دلت می گیرد از دلگیری مردان تنهایی

که شب هنگام ، سر به زیر افکنده

شرم خالی دستان خود را،در کویر مهربانی ، چاره می جویند

کسی آهسته می گوید :

سرای عشق را ، یک بار دیگر اب و جارو کن

سوار صبح در راه است

تو آیا دیده ای ، وقتی که دریای پر از طوفان مشکل ها

بساط  زورق اندیشه را

در صد خروش موج می پیچد

کسی سکان این زورق ، به ساحل می برد با مهر

و می داند که تو  

بی آنکه در ساحل ، به شکری ، قدر این خوبی به جای آری

بدون گفتن یک ، یا خدا

این نا خدا ، از یاد خواهی برد

خدا را دیده ای آیا ؟

به هنگامی که در این بیکران  ، این پهنه هستی

به ترسی از رها بودن ، تو می پرسی  

کسی می بیندم  آیا ؟

کسی خواهد شنید این بنده تنها ؟

جوابت را ، نه از آنکس که پرسیدی

جوابت  را ، خودش با تو ،

 و با لحن و کلام مهر می گوید

که من نزدیک تو هستم ، به هنگامی که می خوانی مرا

آری ، تو دعوت کن مرا ، با عشق

اجابت می کنم ، با مهر

هدایت می شوی ، بر نور

خدا را دیده ای آیا ؟

گمانم دیده ای او را

که من هم آرزو دارم ، ببینم باز هم او را

به چشم سر ، که نه

او خود گشاید ، دیده های روشن دل را

لطیف و خلق آگاه است  

چه زیبا می شود ،چشمی که می بیند ترا

چشم دلی ، از جنس نور و عشق و آگاهی

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

 

 
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪﺍﺣﺴﺎﺱ می ﮐﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ . . .
 
[ سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:خوشبختی,عکس,خدا,گناه,خوشبختی, ] [ 14:10 ] [ Mahtab ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

گروه اینترنتی ایران ناز

خدا را دوست بدار ...

حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . .

[ پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:دوست خوب خدا,خدا,دوست,وصال محبوب, ] [ 15:36 ] [ Mahtab ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد


 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

خداوند بی نهایت است و لا مکان و بی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
و به قدر دل امیدواران گرم میشود


ادامه مطلب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 341
بازدید کل : 313767
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1